خلاصه فصل ششم – آزاد کردن کودکان از نقش بازی کردن
خلاصه فصل ششم ( آزاد کردن کودکان از نقش بازی کردن ) قسمت اول لحظه ای را که پسرم دیویرد متولد شد خاطرم هست . پنج ثانیه گذشته بود و او هنوز نفس نمی کشید . وحشت کرده بودم . پرستار ضربه ای به پشت
خلاصه فصل ششم ( آزاد کردن کودکان از نقش بازی کردن ) قسمت اول لحظه ای را که پسرم دیویرد متولد شد خاطرم هست . پنج ثانیه گذشته بود و او هنوز نفس نمی کشید . وحشت کرده بودم . پرستار ضربه ای به پشت